شوهر : خانوم ! غذا آمادس ؟ همسر : هنوز نه باید یه کمی صبر کنی ! شوهر : پس من میرم بیرون یه چیزی میخورم و برمیگردم ! همسر : لطفا فقط ۵ دقیقه صبر کن ! شوهر : یعنی غذا ۵ دقیق دیگه آمادس ؟! همسر : نه دیگه ! من ۵ دقیقه دیگه آماده میشم بریم بیرون !
علی حسینی
چهارشنبه 2 اسفندماه سال 1391 ساعت 01:15 ق.ظ
رفتم گلفروشی گفتم آقا این گل طبیعیه ؟؟؟ یه دختر بچه ۵ساله ای اونجا بود گفت پــَ نَ پــَ سزارینه ! به جون خودم من تا ۱۲سالگی فکر میکردم بچه ها رو لک لک ها از آسمون میارن !
علی حسینی
چهارشنبه 2 اسفندماه سال 1391 ساعت 01:04 ق.ظ